ادامه مطلب را ببینیدبی تقصیر


موضوعات مرتبط: طنز ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 28 آبان 1392 | 19:5 | نویسنده : fatemeh |


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

تاريخ : سه شنبه 28 آبان 1392 | 18:58 | نویسنده : fatemeh |

گفتم خسته ام!

گفت ازرحمت خدانا امید نشوید(زمر/53)

گفتم هیچ کس نمیداند دردلم چه میگذرد

گفت:خداحائل است میان انسان وقلبش(انفال/26)

کفتم کسی راندارم!

گفت:ماازرگ گردن به تونزدیک تریم(ق/16)

گفتم گویافراموشم کرده ای

گفت:بخوانیدمراتا اجابت کنم شمارا(بقره/152)

 


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392 | 18:34 | نویسنده : fatemeh |

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

نیمایوشیج درجشن یک سالگی فرزندش نوشت:

پسرم!یک بهار.یک تابستان.یک پاییزویک زمستان رادیدی

از این پس همه چیزجهان تکراریست جز مهربانی


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392 | 18:22 | نویسنده : fatemeh |


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392 | 18:20 | نویسنده : fatemeh |



تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:57 | نویسنده : fatemeh |





userupload_2012_17381169041364232652.18.

خیلے وقت است تظاهـــــر بـہ شـــادے میــڪـنم!


حرفـــ میزنم مثلـ همہ ...

اما ...

خیلے وقت استــ مرده امـــ !

خیلے وقت است دلم میخواهد روزه ی سـڪـوتبگیرم

دلم مے خواهد ببـــــــارم ...

و ڪـسے نپرسد چرا ... !

تو چہ می فهمے

ایـטּ روزها اداے زنده ها را در میـــــــآورم ...


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:52 | نویسنده : fatemeh |



تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:47 | نویسنده : fatemeh |

بعضی ها را هرچقدر هـم که بــــخواهی،☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字
تــــــــــــــــــمام” نـــــــــــــــــــــمی شوند☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字… !

هــــــــــمش به آغــــــــــوششان بــــــــــدهکار میمانی!☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字
حضورشان”گــــــــــــــــرم” است ؛ سکوتشان خالی مــــــــــیکند دل ِآدم را☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字
آرامش ِ صـــــــــــــــــــــدایشان را کــــــــــــــــــــم می آوری!☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字
هر دم هر لحظه “کـــــــــــــــــم” مـــــــی آوریشان☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字
و اینجا مــــــــــــــــــــن کــــــــــــــم دارمــــــــــت


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:39 | نویسنده : fatemeh |

آموختم که خداعشق است 

وعشق تنهاخداست. 

آموختم که وقتی نااومید میشوم، 

خداباتمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:29 | نویسنده : fatemeh |


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:26 | نویسنده : fatemeh |

در روزگاری زندگی میکنیم کـه:

هَرزگی “مـُـــــد” اســت !

بی آبرویــی “کلاس” اســـت !

مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !

رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !

گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !

بی فرهنگی “فرهنگ” است !

پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:25 | نویسنده : fatemeh |

   ڪسـے ڪــﮧ زیــآב تـو פـَـرفــآشــ میگــــﮧ بــیـפֿـیــآلــ

 
بیشتـَـر اَز هـمــﮧ فـِـڪــر و פֿـیــآلــ בآرهـ
 
فـَقـَـط בیگــﮧ פـوصلـــﮧ ے بـَـפـثـــ نـَـבآرهـ

موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،

تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 20:18 | نویسنده : fatemeh |

اینجا در قلب من حد و مرزی

برای حضور تو نیست

به من نگو که چگونه بی تو

زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب

می تواند نفس بکشد؟؟؟

مگر می شود هوا را از

زندگیم برداری و من 

زنده بمانم؟؟؟

بگو معنی تمرین چیست؟؟؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟

بریدن از خودم را؟؟

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،

تاريخ : جمعه 24 آبان 1392 | 17:59 | نویسنده : fatemeh |

 

درحمام اول کدام قسمت بدن‌تان را می‌شوئید؟

 هنگامی‌که به حمام می‌روید اولین قسمتی که از بدنتان را می‌شورید کدام ناحیه است؟ این موضوع که شما هنگامی‌ که به حمام می‌روید کدام ناحیه از بدنتان را می‌شورید دارای روان شناسی جالبی می‌باشد.
آیا شما به حمام میروید اول صورت، زیر بغل، موهای سر، قفسه سینه یا شانه هایتان را می‌شورید؟ یا سایر اعضای بدنتان را می‌شورید.

آیا تا کنون به پاسخ این سوال فکر کرده اید آیا به این موضوع دقت کرده‌اید ؟؟قبل از اینکه این متن را بخوانید اول تصمیم بگیرید و فکر کنید که کدام ناحیه از اعضای بدنتان را در ابتدا می‌شورید و بعد این تست را ادامه دهید.

اگر شما شخصی هستید که هنگام ورود به حمام صورت خود را می‌شورید:
پول برای شما اهمیت بسیاری دارد اما نسبت به اهمتی که پول در زندگی شما دارد کوشش کمی‌برای به دست آوردن آن انجام ‌می‌دهید سطح تقاضا و تلاش شما دارای توازن نمی‌باشد . در صحبت های خود خیلی پایبند صداقت نیستید و برای اینکه به مقصود خود برسید گاهی اوقات صداقت خود را فراموش می‌کنید . افرادی که در اطراف شما هستند به دلیل رفتارهای متفاوتی که شما انجام می‌دهید قادر به درک صحیحی از شما نیستند ولی شما به تفکرات دیگران راجع به خودتان اهمیت زیادی نمی‌دهید و معمولا کارهایی را که خودتان دوست دارید و طبق خواسته و میل خودتان باشد انجام می‌دهید.


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 11:11 | نویسنده : fatemeh |

 





امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه
پس بخند و عاشق باش

بقيه در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 11:7 | نویسنده : fatemeh |

 

 
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.
جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری

رییس دانشگاه
۱)مردی فرهیخته و خوشتیپ
۲)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم

یک وعده غذای سلف
۱)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک
۲)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز

کارت دانشجویی
۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲)تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است

خوابگاه
۱)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط
۲)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش

شب امتحان
۱)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است
۲)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند

جزوه خوش خط دختر ها
۱)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم
۲)طلای کاغذی

تقلب
۱)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان

مشروط شدن
۱)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم
۲)نمک تحصیل در دانشگاه

وام دانشجویی
۱)کمک هزینه برای دانشجو
۲)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته

ازدواج دانشجویی
۱)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم
۲)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟

حراست
۱)ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات
۲) ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان

دانشجو
۱)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
۲)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!
 


تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 11:4 | نویسنده : fatemeh |

 



ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه!

- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم!

- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی!

- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن!

- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن!

- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن!

- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم!

- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن!

- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه!

- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن!

- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن!

- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون!

- آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب!

- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد!

- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه

- بیل گیتس هم نشدیم که 500 دلار در ثانیه درآمدمون باشه

- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه...

- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن!

- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم!

- به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم!

- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم!

- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه...

- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه

- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

- نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه

- شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما

- ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!

- چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم

- قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم

- عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم

- فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه

- گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم

- معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن

- کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم

- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!

- مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم

- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون

- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم

- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن

- بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4 تا درخت و 2 تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن

- گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده

- کبری هم نشدیم تصمیم هامون رو تو کتاب ها بنویسن

- کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

- مهران رجبی هم نشدیم همه به خاطر دماغمون بشناسنمون

- دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن


موضوعات مرتبط: طنز ، ،

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 10:59 | نویسنده : fatemeh |

 

فروتن: آمپول
Injury : اینجوری
سرباز : بی حجاب
پیشاهنگ : سکوت
Black light: سیانور
EasyLove: لواسان
مملکت : گربه مملی
سیمین : نیم ساعت
Free fall: فال مجانی
کوسه : این که دوتاس
چیذر : چه ضری زدی؟
Superman : مرد بقال
واهمه : همه را باز کن
سیرت : موش دریایی
کامران : راننده کامیون
ایستک : سکتهٔ خفیف
Refer: فرکردن مجدد مو
Too narrow : وارد نشو
سیفی جات : جات امنه!
Dashboard : داداشم برد
عطسه : راس ساعت سه
Tequila shot: پیک شادی
برونشیت : بیرون از صفحه
Accessible: عکس سیبیل
Bahamas: با همه هستش
نوازش : بازش نکن، ببندش
ازون برون : خارج از جو زمین
Subsystem: صاحب دستگاه
Burberry : نون بربری فانتزی
BurkinaFaso: برو کنار وایسا
درون گرا : کچلهای داخل خانه
Comfortable: بفرمایید سر میز
After noon : دنبال یه لقمه نون
Moses: در اصفهان به موز گویند
پورتال : آدم قد بلند فقیر را گویند
مکار : کسی که تخصص اپل دارد
Bahamas Air: هوای همه رو داره
آنکارا : منظور آن کارهای بد است
مسواک : پیاده روی دسته جمعی
Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی
عرض اندام : پهنای شکم را گویند !
موت زارت : سکته! یهویی تلف شدن
تجدید فراش : دوباره فر‌ کردنِ موهاش
کوآرتز : هنرهایی که می گفتی، کو ؟
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
پورشه : فقیر بشه الهی به حق ۵ تن
Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین
نیکوتین : نوجوان خوش سیرت را گویند
زالزالک : پدر رستم و داداش کوچولوش
کهنسال : سالروز تولد
Leonard Cohen
San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید
خواهر زن : کسی که خواهرش را میزند !
Safe Mode : آنچه در تابستان مد میشود
مهتاب کرامتی : مهتاب چقد شبیه عمتی
کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنته
Good after noon : دنبال یه لقمه نون حلال
Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم
مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید
کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد
واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است
Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!
San Antonio: به ترکی‌ ، شما آنتونیو هستید
Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!
We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند !
Bertolucci: چپ چشمی که بربر نگاهت می‌کند
فیله گوساله : فیل نفهم،فحش رایج بین فیل ها
Longtime: در حمام ، زمان پیچیدن لُنگ را گویند
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم
برون گرا : کچلهای خارج از خانه، کچلهای خارجی
Longtime no see: !دارم لونگ می‌‌پیچم ، نگاه نکن
مالاریا : کلمه ای که اهالی لار اول هر جمله میگویند
مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند
فرزاد : کسی که به طور مادر زاد موهایش فرفری باشد
زباله دان : آشغال شناس ،آنکه در تفکیک زباله تبحر دارد
Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد
کالسکه : هنگامی که یک اصفهانی یک میوۀ کال میخورد.
کاریزماتیک : قناتى که خانمها براى ذخیره ى ماتیک میکنند
کرباسچی : رانندهٔ اتوبوسی که هرچه داد می‌زنی نمیشنود
اتومبیلرانی : نوشیدنی گوارا، حاوی تکه های طبیعی اتومبیل
صفا سیتی : شهری که مردم آن همیشه در صف ایستاده اند
هالوژن : ژنی که عامل اصلی ساده لوحی در انسان می باشد
آنتی هیستامین : آنکه مخالف هیس کردن تا ۱ دقیقه می‌باشد
پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد
فیلهارمونیک : فیلی که از تناسب اندام برخوردار است،فیل موزون
SinCity : فروشگاهی بزرگ، عرضه کننده مایحتاج سفره هفت سین
سیرابی : وضعیتی که در آن فرد نمیتواند حتی یک قطره دیگر آب بخورد
Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی‌ می‌کند
Good setting: آن سه چیزِ نیک را گویند : گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک
Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر می‌‌زنند اما به دل‌ می‌‌نشیند
Very well: رها و آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان
 

موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، طنز ، ،

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 10:58 | نویسنده : fatemeh |


وقتی یک دختر حرفی نمیزند میلیونها فکر در سرش می گذرد

وقتی یک دختر بحث نمیکند عمیقا مشغول فکر کردن است

وقتی یک دختر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود

وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم یعنی اصلا حال خوبی ندارد

وقتی یک دختر به تو خیره می شود شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی

وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد آرزو می کند برای همیشه مال او باشی

وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ میزند توجه تو را طلب می کند

وقتی یک دختر هر روز برای تو [اس ام اس] می فرستد یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی

وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم یعنی واقعا دوستت دارد

وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمی تواند زندگی کند یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی

وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست


و امــــــــــا .....


وقتی یک پسر حرفی نمی زند حرفی برای گفتن ندارد

وقتی یک پسر بحث نمی کند حال وحوصله بحث کردن ندارد

وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند یعنی واقعا گیج شده است

وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم یعنی واقعا حالش خوبه

وقتی یک پسر به تو خیره می شود دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی

وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ میزند او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند

وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس] می فرستد بدون که برای همه "فوروارد" کرده

وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم دفعه اولش نیست (آخرش هم نخواهد بود)

وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه
 
  

موضوعات مرتبط: طنز ، ،

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 10:56 | نویسنده : fatemeh |

 

شش سال اول زندگی:

- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن


بقيه در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، طنز ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | 10:52 | نویسنده : fatemeh |

 

پادشاهی پس از اینكه بیمار شد گفت:  «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند»

تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند  تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.

تنها یکی از مردان دانا گفت : که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند، اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،  پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود.

شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند  ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.  حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.

آن که ثروت داشت، بیمار بود.

آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.

خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب،  پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد

که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.

« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم!  چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.

پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!.


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391 | 18:41 | نویسنده : fatemeh |

 

فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.

فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟

 

ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.

سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.

بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود میآید.


موضوعات مرتبط: فلسفی ، ،

تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391 | 18:40 | نویسنده : fatemeh |

 

نام مستعار کشورها

اروپا

آلبانیا – سرزمین عقاب ها



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 13:27 | نویسنده : fatemeh |

 

اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدا با من است،
که فرشته ها برایم دعا میکنند،
که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد.
یادم باشد که قاصدکی در راه است،
که بهار نزدیک است،
که فردا منتظرم می ماند،
که من راه رفتن می دانم و دویدن،
و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد.
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدای من اینجاست همین نزدیکیها،
و من، تنها نیستم


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، دل نوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 13:24 | نویسنده : fatemeh |

 

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل…خوب است!

مثل همین باران بی سوال

که هی می بارد

که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!!

_________________________

با ابرها چه غصه‌ی پنهانی‌ست؟
این عصرِ چندشنبه‌ی بارانی‌ست؟

وقتی که می‌بُریم مدام از هم
این عشق نیست، چاقوی زنجانی‌ست

_________________________

آمدن را
از باد و باران بیاموز
رفتن را
از دل ِ من.

_________________________

باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم, تنها منتظرم

_________________________

پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است

_________________________

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ، ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم ، به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم

_________________________

اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند

_________________________

بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد

_________________________

یه عالمه اس ام اس بت موضوع باران در ادامه مطلب

مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است. زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی

_________________________

اگر میدونستی چقدر دوستت دارم … برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی ، رنگین کمان من

_________________________

در حسرت موجم ، باران کفافم نیست. درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست

_________________________

باران
یا
دوشِ آب،
چه فرقی می‌کند؟
وقتی عاشقی
زیرِ هیچ‌کدام
آواز نخواند

_________________________

کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم

کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .

_________________________

میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی. پس لااقل باران را بهانه کن. دارد باران می آید

_________________________

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

_________________________

باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش…..

_________________________

چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی

_________________________

باز باران آمد

از هوا یا ز دو چشم خیسم؟

نیک بنگر!

چه تفاوت دارد

_________________________

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی

___________ نوین فان ______________

علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه ، پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم

_________________________

باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد….. تا شعر باران تو می گیرد……..

_________________________

همواره تنهاییم

در جمع یاران هم

در یک کویر خشک

در زیر باران هم

_________________________

باران رحمت خدا همیشه می بارد, تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم!

_________________________

قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه , یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته

_________________________

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند

___________ اس ام اس ______________

حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند

حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی

بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی

بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم

دوستت دارم

_________________________

وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم ، پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده

_________________________

باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند ، زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید ، آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست

_________________________

روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار ، اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد

_________________________

زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه

_________________________

مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند

_________________________

مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنی

_________________________

تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم

_________________________

بارون و دوست دارم هنوز … چون تو رو یادم میاره. حس می کنم پیشه منی … وقتی که بارون می باره.

_________________________

بارون بهونه است ، اسمون نمی تونه اشکاشو نگه داره

_________________________

بر سرم
چتر گرفت؛

به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران

_________________________

باران. در گلوی من ابر ِ کوچکی ست میشود مرا بغل کنی؟ قول میدهم گریه کم کند

_________________________

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

_________________________

یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد / وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد

_________________________

توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی ، ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری

_________________________

عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست ، لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست ، لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه

_________________________

وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی

_________________________

با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !

_________________________

زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم .

_________________________

میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره ، چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی ، مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه

_________________________


موضوعات مرتبط: اس ام اس عشقولانه ، جدیدترین ها ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 12:30 | نویسنده : fatemeh |

 

رابطه روز تولد و شخصیت شما

.

افکارنیوز: رابطه روز تولد و شخصیت شما روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید

فرض می کنیم که شما متولد ۸ مهر ۱۳۵۵ هستید.مهر ماه هفتم (۷) سال است پس :
۲ = ۱+۱ = ۱۱ = ۰+۷+۳+۱ = ۱۳۷۰ = ۱۳۵۵+۷+۸
شماره تولد ۲ است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 12:23 | نویسنده : fatemeh |

 

تمام اتـفاقات بـدن در طـول 24 ساعت شبـانه روز
شاید هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نمی کنیم که وقتی در طول بیست و چهار ساعت شبانه روز مشغول فعالیت و خواب هستیم بدن ما چه فعالیت هایی را تجربه می کند و در کل در طول یک روز کامل در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد! اما چه بسا دانستن این موضوع ارتباط مستقیم با عملکرد صحیح سیستم بدن و سلامتی ما دارد. از آنجا که سلامتی شما دوستان پرشین استار برای ما بسیار حائز اهمیت است پس لطفا برای مرور گام به گام این اتفاقات با ما همراه باشید ...

ساعت شش صبح: با ترشح هیدرو كورتیزون، اعضای بدن بیدار می شوند. بدین طریق بدن بطور آهسته خودش را برای بیدار شدن آماده میكند. متابولیسم به فعالیت در می آید و برای فعالیت روزانه ما پروتئین و انرژی ذخیره شده به جریان در می آید.


موضوعات مرتبط: جدیدترین ها ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 12:16 | نویسنده : fatemeh |

 

من وخداوند هرروز صبح فراموش  میکنیم  اوخطاهای مرا ومن لطف اورا.... 

پيش از اينها فکر مي کردم که خدا 

 خانه اي دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتي از الماس خشتي از طلا

پايه هاي برجش از عاج و بلور

بر سر تختي نشسته با غرور

ماه برف کوچکي از تاج او 

 هر ستاره، پولکي از تاج او

اطلس پيراهن او، آسمان

نقش روي دامن او، کهکشان 

 رعدو برق شب، طنين خنده اش

سيل و طوفان، نعره توفنده اش

دکمه ي پيراهن او، آفتاب

برق تيغ خنجر او مهتاب

 هيچ کس از جاي او آگاه نيست

هيچ کس را در حضورش راه نيست

بيش از اينها خاطرم دلگير بود 

 از خدا در ذهنم اين تصوير بود

آن خدا بي رحم بود و خشمگين

خانه اش در آسمان، دور از زمين

بود، اما در ميان ما نبود

مهربان و ساده و زيبا نبود

در دل او دوست جايي نداشت

مهرباني هيچ معنايي نداشت

هر چه مي پرسيدم، از خود، از خدا 

 از زمين، از آسمان، از ابرها

زود مي گفتند: اين کار خداست

پرس وجو از کار او کاري خداست

هرچه مي پرسي، جوابش آتش است

آب اگر خوردي، عذايش آتش است

تا ببندي چشم، کورت مي کند

 تا شدي نزديک، دورت مي کند

کج گشودي دست، سنگت مي کند

کج نهادي پاي، لنگت مي کند 

با همين قصه، دلم مشغول بود 

خواب هايم خواب ديو و غول بود

خواب مي ديدم که غرق آتشم

در دهان اژدهاي سرکشم

در دهان اژدهاي خشمگين

بر سرم باران گرز آتشين

محو مي شد نعرهايم، بي صدا

در طنين خنده اي خشم خدا

نيت من، در نماز و در دعا

ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه مي کردم، همه از ترس بود

مثل از بر کردن يک درس بود 

مثل تمرين حساب و هندسه

مثل تنبيه مدير مدرسه

تلخ، مثل خنده اي بي حوصله 

سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تکليف رياضي سخت بود

مثل صرف فعل ماضي سخت بود

تا که يک شب دست در دست پدر

 راه افتادم به قصد يک سفر

در ميان راه، در يک روستا

خانه اي ديدم، خوب و آشنا

زود پرسيدم: پدر، اينجا کجاست؟

گفت اينجا خانه ي خوب خداست

گفت: اينجا مي شود يک لحظه ماند

 گوشه اي خلوت، نماز ساده خواند

 با وضويي، دست و رويي تازه کرد

با دل خود، گفتگويي تازه کرد 

 گفتمش، پس آن خداي خشمگين

خانه اش اينجاست؟ اينجا، در زمين؟

گفت: آري، خانه اي او بي رياست

فرش هايش از گليم و بورياست

مهربان و ساده و بي کينه است

مثل نوري در دل آيينه است

عادت او نيست خشم و دشمني

نام او نور و نشانش روشني

خشم نامي از نشاني هاي اوست

حالتي از مهرباني هاي اوست

قهر او از آشتي، شيرين تر است

مثل قهر مادر مهربان است

دوستي را دوست، معني مي دهد

قهر هم با دوست معني مي دهد

هيچکس با دشمن خود، قهر نيست

قهر او هم نشان دوستي ست

تازه فهميدم خدايم، اين خداست 

 اين خداي مهربان و آشناست

دوستي، از من به من نزديکتر

آن خداي پيش از اين را باد برد

نام او را هم دلم از ياد برد

<span style="font-family: 'Tim



تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 | 12:13 | نویسنده : fatemeh |

 

 

گاهی وقتها چه ساده عروسک میشویم ...!

نه لبخند میزنیم نه شکایت میکنیم ،فقط سکوت  میکنیم که کسی نداند در دلمان چه میگذرد...!

 


 



تاريخ : 5 اسفند 1391 | 21:6 | نویسنده : |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.